دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد
ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد
ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد
ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد
ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد
ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد
ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد
ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد
این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش
این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش
این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش
این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش
این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش
این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش
این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش
در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد
در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد
در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد
در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد
در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد
در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد
در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد
بحر نهنگ دار غم از موج آتشین
بحر نهنگ دار غم از موج آتشین
بحر نهنگ دار غم از موج آتشین
بحر نهنگ دار غم از موج آتشین
بحر نهنگ دار غم از موج آتشین
بحر نهنگ دار غم از موج آتشین
بحر نهنگ دار غم از موج آتشین
دود سیاه بر صدف آسمان کشد
دود سیاه بر صدف آسمان کشد
دود سیاه بر صدف آسمان کشد
دود سیاه بر صدف آسمان کشد
دود سیاه بر صدف آسمان کشد
دود سیاه بر صدف آسمان کشد
دود سیاه بر صدف آسمان کشد
مرغان روزگار نگر کاژدهای غم
مرغان روزگار نگر کاژدهای غم
مرغان روزگار نگر کاژدهای غم
مرغان روزگار نگر کاژدهای غم
مرغان روزگار نگر کاژدهای غم
مرغان روزگار نگر کاژدهای غم
مرغان روزگار نگر کاژدهای غم
گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد
گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد
گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد
گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد
گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد
گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد
گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد
و آن کو به گوشه ای ز میانه کرانه کرد
و آن کو به گوشه ای ز میانه کرانه کرد
و آن کو به گوشه ای ز میانه کرانه کرد
و آن کو به گوشه ای ز میانه کرانه کرد
و آن کو به گوشه ای ز میانه کرانه کرد
و آن کو به گوشه ای ز میانه کرانه کرد
و آن کو به گوشه ای ز میانه کرانه کرد
هم گوشهٔ دلش ستم بی کران کشد
هم گوشهٔ دلش ستم بی کران کشد
هم گوشهٔ دلش ستم بی کران کشد
هم گوشهٔ دلش ستم بی کران کشد
هم گوشهٔ دلش ستم بی کران کشد
هم گوشهٔ دلش ستم بی کران کشد
هم گوشهٔ دلش ستم بی کران کشد
مسکین درخت گندم از اندیشهٔ ملخ
مسکین درخت گندم از اندیشهٔ ملخ
مسکین درخت گندم از اندیشهٔ ملخ
مسکین درخت گندم از اندیشهٔ ملخ
مسکین درخت گندم از اندیشهٔ ملخ
مسکین درخت گندم از اندیشهٔ ملخ
مسکین درخت گندم از اندیشهٔ ملخ
ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد
ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد
ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد
ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد
ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد
ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد
ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد
خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست
خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست
خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست
خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست
خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست
خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست
خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست
چند از زبان نیافته سودی زیان کشد
چند از زبان نیافته سودی زیان کشد
چند از زبان نیافته سودی زیان کشد
چند از زبان نیافته سودی زیان کشد
چند از زبان نیافته سودی زیان کشد
چند از زبان نیافته سودی زیان کشد
چند از زبان نیافته سودی زیان کشد
هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک
هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک
هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک
هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک
هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک
هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک
هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک
خط بر خط مزور این سوزیان کشد
خط بر خط مزور این سوزیان کشد
خط بر خط مزور این سوزیان کشد
خط بر خط مزور این سوزیان کشد
خط بر خط مزور این سوزیان کشد
خط بر خط مزور این سوزیان کشد
خط بر خط مزور این سوزیان کشد
نای است بی زبان به لبش جان فرودمند
نای است بی زبان به لبش جان فرودمند
نای است بی زبان به لبش جان فرودمند
نای است بی زبان به لبش جان فرودمند
نای است بی زبان به لبش جان فرودمند
نای است بی زبان به لبش جان فرودمند
نای است بی زبان به لبش جان فرودمند
بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد
بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد
بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد
بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد
بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد
بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد
بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد
گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند
گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند
گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند
گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند
گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند
گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند
گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند
او بر در خدای کفن در روان کشد
او بر در خدای کفن در روان کشد
او بر در خدای کفن در روان کشد
او بر در خدای کفن در روان کشد
او بر در خدای کفن در روان کشد
او بر در خدای کفن در روان کشد
او بر در خدای کفن در روان کشد
از زرق دوستان تبع دشمنان شود
از زرق دوستان تبع دشمنان شود
از زرق دوستان تبع دشمنان شود
از زرق دوستان تبع دشمنان شود
از زرق دوستان تبع دشمنان شود
از زرق دوستان تبع دشمنان شود
از زرق دوستان تبع دشمنان شود
بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد
بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد
بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد
بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد
بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد
بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد
بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد